ابوبکر بکار بن قتیبهبَکّار بن قُتیبه، ابوبکر ، قاضی مصر ، محدّث و فقیه حنفی میباشد. فهرست مندرجات۲ - استاد بکار ۳ - علم بکار ۴ - فرزند بکار ۵ - منصب قضای بکار ۶ - جایگاه اجتماعی بکار ۷ - خصوصیات اخلاقی بکار ۸ - سختگیر بکار در قضا ۹ - مشاوران قضائی بکار ۱۰ - سبک قضاوت بکار ۱۱ - اختلاف بکار و ابن طولون ۱۲ - زندانی شدن بکار ۱۳ - درگذشت بکار ۱۴ - اساتید حدیث بکار ۱۵ - شاگردان حدیث بکار ۱۶ - فهرست منابع ۱۷ - پانویس ۱۸ - منبع ۱ - زادگاه بکاربکار بن قتیبه در ۱۸۲ در بصره زاده شد. ۲ - استاد بکارنزد هلال بن یحیی ، فقیه حنفی ، فقه آموخت و در سماع و نقل حدیث کوشش فراوان کرد. [۱]
ابن خلکان، وفیات الا عیان، ج۱، ص۲۸۰، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
[۲]
محمد بن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۲، ص۵۹۹، ج ۱۲، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳ - علم بکاربه نوشته ابن تَغْری بِرْدی، [۳]
ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، ج۳، ص۴۷، مصر (بی تا).
بکّار اعلم علمای مصر در زمان خود بوده است.
اطلاعاتی که از زندگی او در دست است بیشتر به دوران قضاوت او در مصر مربوط میشود. ۴ - فرزند بکاربا آنکه از سخنان ابن تغری بردی برمی آید که ازدواج نکرده و فرزندی نداشته است، [۴]
محمد بن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۲، ص۶۰۱، ج ۱۲، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
از ابن عساکر نقل شده که یکی از راویان او فرزندش، بَکر بن بکار ، بوده است. [۵]
محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاة و کتاب القضاة، ج۱، ص۵۰۵، چاپ رفن گست، بیروت ۱۹۰۸، چاپ افست بغداد (بی تا).
۵ - منصب قضای بکاربکار در جمادی الاولی ۲۴۶، به فرمان متوکّل خلیفه عباسی ، با منصب قضا به مصر وارد شد و تا پایان عمر در این منصب باقی ماند. [۶]
محمد بن یوسف کندی، ذیل «ابن بُرد»، ج۱، ص۴۷۷ـ ۴۷۸، کتاب الولاة و کتاب القضاة، چاپ رفن گست، بیروت ۱۹۰۸، چاپ افست بغداد (بی تا).
۶ - جایگاه اجتماعی بکاردر تمام آن دوران (حدود ۲۵ سال)، جز چند ماه پایان عمر، با احترام تمام زیست، به گونهای که احمد بن طولون ، حاکم نیرومند مصر و شام ، بدون تشریفات در مجالس پُرجمعیت او حضور مییافت. [۷]
محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاة و کتاب القضاة، ج۱، ص۵۰۸، چاپ رفن گست، بیروت ۱۹۰۸، چاپ افست بغداد (بی تا).
۷ - خصوصیات اخلاقی بکارمورخانی که از بکّار نام بردهاند، از عدالت و پارسایی او سخن گفتهاند [۸]
محمد بن یوسف کندی، ذیل «ابن بُرد»، ج۱، ص۴۷۷، کتاب الولاة و کتاب القضاة، چاپ رفن گست، بیروت ۱۹۰۸، چاپ افست بغداد (بی تا).
[۹]
ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، ج۳، ص۴۷، مصر (بی تا).
[۱۰]
محمد بن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱، ص۵۹۹، ج ۱۲، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
همچنین نوشتهاند که قرآن بسیار میخواند و از بکّائین بود و نصیحتهای او در مجلس قضا بر مراجعان مؤثر میافتاد. [۱۱]
ابن خلکان، وفیات الا عیان، ج۱، ص۲۸۰، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
۸ - سختگیر بکار در قضاابن خلکان [۱۲]
ابن خلکان، وفیات الا عیان، ج۱، ص۲۸۱، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
درباره دقت عمل او نوشته است که همواره درباره امنای خود و شهود تحقیق میکرد.
به روایت او، قاضی بکّار گواهی زاهد عابدی را که از دوستان دبستانی او بود نپذیرفت، زیرا وی در دوران نوجوانی لطیفهای گفته بود و بکّار آن را استهزای قرآن پنداشته بود. اگر این موضوع درست باشد، سختگیری بکّار را در عدالت شهود نشان میدهد. ۹ - مشاوران قضائی بکاربه نوشته ذهبی ، [۱۳]
محمد بن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۲، ص۶۰۰ـ۶۰۱، ج ۱۲، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
قاضی بکّار دو مشاور در مسائل قضایی داشته است: یونس بن عبدالاعل ی، عالم بزرگ مصری از شاگردان شافعی و معدّل (تصدیق کننده عدالت شهود) بزرگ مصر؛ و موسی بن عبدالرحمان بن قاسم ، زاهدِ مورد علاقه قاضی، که در پی مجادلهای از او کناره گرفت.
ابن خلکان [۱۴]
ابن خلکان، وفیات الا عیان، ج۷، ص۲۵۰ـ۲۵۱، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
در این باره مینویسد که در ۲۴۶، محمد بن ابی اللیث ، قاضی اسبق مصر ، که به سوی عراق میرفت، در میانه راه این دو مشاور را به بکّار معرفی کرد.
اما این گفته درست به نظر نمیرسد، زیرا محمد بن ابی اللیث ده سال پیش از انتصاب قاضی بکّار برکنار و در ۲۴۱ به عراق تبعید شده بود. [۱۵]
محمد بن یوسف کندی، ذیل «ابن بُرد»، ج۱، ص۴۶۳ـ۴۶۵، کتاب الولاة و کتاب القضاة، چاپ رفن گست، بیروت ۱۹۰۸، چاپ افست بغداد (بی تا).
۱۰ - سبک قضاوت بکارقاضی بکّار براساس مذهب حنفی حکم میکرد و چند نمونه از قضاوتهای او در ملحقات الولاة و القضاة آمده است. [۱۶]
محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاة و کتاب القضاة، ج۱، ص۵۰۸ ـ ۵۱۱، چاپ رفن گست، بیروت ۱۹۰۸، چاپ افست بغداد (بی تا).
۱۱ - اختلاف بکار و ابن طولوندر اواخر عمرِ قاضی بکّار، ابن طولون به سبب اختلاف با موفّق ، ولیعهد عباسی، مجلسی از فقها و قضات و بزرگان در دمشق برپا کرد و از آنان خواست که موفّق را خلع کنند. بیشتر آنان پذیرفتند، اما قاضی بکّار اظهار داشت که فرمان عزل موفّق را، مانند فرمان ولایتعهدی او، باید ابن طولون صادر کند. ابن طولون با توهین به او عطایای چند ساله خود به او را مطالبه کرد. بکّار تمامی آنها را بدون هیچ تصرّفی بازگرداند و مایه شگفتی و شرمندگی ابن طولون شد. [۱۷]
ابن خلکان، وفیات الا عیان، ج۱، ص۲۷۹، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
ابن طولون اختیار نداشت که بکّار را از منصب قضا برکنار کند [۱۸]
محمد بن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۲، ص۶۰۱، ج ۱۲، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
اما جهّال را تحریک کرد تا از او شکایت کنند. [۱۹]
ابن عساکر، مختصر تاریخ دمشق، ج۵، ص۲۳۸، لابن منظور، ج ۵، چاپ مأمون صاغرجی و احمد حمّامی، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
۱۲ - زندانی شدن بکارسرانجام در جمادی الاخرة ۲۷۰ بکّار به زندان افتاد. به نوشته ذهبی، [۲۰]
محمد بن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۲، ص۶۰۳، ج ۱۲، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
بکّار در زندان هر جمعهلباس تمیز میپوشید و آهنگ نماز جمعه میکرد و وقتی با جلوگیری زندانبان مواجه میشد، میگفت : «خدایا شاهد باش !» در پی اصرار محدثان، وی اجازه یافت از درون اتاقی مشرف به بیرون، نقل حدیث کند. [۲۱]
محمد بن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۲، ص۶۰۳، ج ۱۲، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۳ - درگذشت بکارابن طولون در ذیقعده ۲۷۰ درگذشت و قاضی بکّار آزاد شد، اما از خانهای که در آن زندانی بود خارج نشد و در پنجم ذیحجه همان سال درگذشت و در تشییع پیکر او جمعیتی عظیم شرکت کردند و او را در مصلای بنی مسکین به خاک سپردند. [۲۲]
ابن خلکان، وفیات الا عیان، ج۱، ص۲۸۲، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷.
[۲۳]
۲۶۱ـ۲۸۰، ص ۷۳، محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، چاپ عبدالسلام تدمری، ج ۱۹: حوادث و وفیات ۲۶۱ـ۲۸۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
۱۴ - اساتید حدیث بکارقاضی بکّار از گروهی از محدثان حدیث آموخته بود، از جمله: رَوْح بن عُباده ، محدث سرشناس اهلسنت (متوفی ۲۰۵)؛ و ابوداود طَیالِسی (متوفی ۲۰۴)، مؤلف مسند أبی داود. ۱۵ - شاگردان حدیث بکارهمچنین عده کثیری در مصر و دمشق از او حدیث شنیده بودند [۲۴]
محمد بن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۲، ص۵۹۹، ج ۱۲، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
که سرشناسترین آنان عبارتاند از: ابوجعفر طَحاوی ، محدث و فقیه بزرگ حنفی در مصر (متوفی ۳۲۱)؛ ابوالعبّاس اصمّ ، محدث اهلسنّت (متوفی ۳۴۶)؛ ابوعوانه اسفراینی ، محدّث و مؤلف مسند أبی عوانه (متوفی ۳۱۶)؛ ابوعلی حَصائری ،مفتی دمشق (متوفی ۳۳۸)؛ ابن جَوصا ، محدّث بزرگ شام ؛ و ابن خزیمه نیشابوری.
۱۶ - فهرست منابع(۱) ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، مصر (بی تا). (۲) ابن خلکان، وفیات الا عیان، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۶۸ـ۱۹۷۷. (۳) ابن عساکر، مختصر تاریخ دمشق، لابن منظور، ج ۵، چاپ مأمون صاغرجی و احمد حمّامی، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۴) محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، چاپ عبدالسلام تدمری، ج ۱۹: حوادث و وفیات ۲۶۱ـ۲۸۰، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۵) محمد بن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج ۱۲، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۶) محمد بن یوسف کندی، کتاب الولاة و کتاب القضاة، چاپ رفن گست، بیروت ۱۹۰۸، چاپ افست بغداد (بی تا)؛ ۱۷ - پانویس
۱۸ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بکار بن قتیبه»، شماره۱۵۷۵. |